سکوت بازهم سکوت
کلبه باران

 

می مانم همچون تو در سکوت

تا روزی که بمیرد در لبت سکوت

که شاید دل بسوزاند به حالم سکوت

که شاید نماند بین ما این سکوت

آخر زیادنیست چهار سال سکوت

تنم مرده در سوز و داغ سکوت

دلم خسته از بی صدایی،سکوت

نگو بر لبم تا ببرد سکوت...

ندارد دلم چاره ای جز سکوت

تو خود هستی ولی بر لبت این سکوت

و باز آمدی با دلت،با سکوت

و من اگررفتم برمزارم با سکوت

کجایی آخرکی؟ می شکند این سکوت ...



نوشته شده در 11 / 5برچسب:,ساعت توسط ابری| |



قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت